تاریخچه انجمن های اسلامی دانشجویان
اولین انجمن اسلامی دانشجویان در سال 1321 در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران تاسیس شد. شکل گیری این تشکل اساسا برای مقابله با ایدئولوژی سوسیالیستی - مارکسیستی و افکار ضد دینی که در دهه ی 20 و30 در دانشگاه غلبه داشت و نیز برای مقابله با بهائیت بود. به مرور این انجمن توانست به عنوان نیروی اسلام گرا جایگاه خود را تثبیت و تقویت نماید و در تحولات جامعه همراه مردم تاثیرگذار باشد.
اولین حاصل شکل گیری این تشکل را می توان در دهه 30 در جریان اعتراضات دانشجویان مشاهده کرد. نقطه ی اوج این اعتراضات واقعه 16 آذر سال 1332 است که منجر به شهادت سه تن از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران شد. این سه شهید بزرگوار که بعدها دکتر شریعتی لقب سه آذر اهورایی را برای آن ها به کار برد عبارت اند از: مهدی شریعت رضوی ، مصطفی بزرگ نیا و احمد قندچی.
مساله ای که 16 آذر را نسبت به برخی رخدادها متمایز کرده، این است که جریان دانشجویی مسلمان برخلاف بسیاری از سیاسیون و روشنفکران چپ و راست که یا خود در شکل گیری کودتا دست داشتند یا با دولت کودتا (دولت محمد رضا پهلوی) کنار آمده بودند، برای مقابله با استبداد و استکبار آمریکایی وارد میدان شد. علت اصلی اعتراضات هم به خاطر ورود نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران بود که توسط شاه ایران دکترای افتخاری نیز به او اعطا شد. به همین دلیل است که 16 آذر (روز دانشجو) به نمادی از امریکاستیزی و استکبارستیزی تبدیل شده است.
در نهایت دانشجویان تحت رهبری فکری امام خمینی(ره) در دهه ی 50 به خیل عظیم مردم پیوسته و تا پیروزی انقلاب مبارزات خود را ادامه دادند.
از آنجا که جامعهی ایران پس از انقلاب اسلامی درگیر اتفاقات متعددی شد، جنبش دانشجویی نیز به تبع آن وارد مراحل گوناگون گردید و آرمان های خود را در آرمان های انقلاب اسلامی مشاهده کرد. بر همین اساس بود که دانشجویان عضو انجمن اسلامی از همان ماه های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی نهادهای مردمی از قبیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی و... را تاسیس کردند.
شکل گیری دفتر تحکیم وحدت ( اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور )
انجمن های اسلامی دانشجویان هستهی ابتدایی شکل گیری یک اتحادیه مرکزی را در همان ماههای ابتدایی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بنیان نهادند اما قبل از اعلام موجودیت رسمی، بحث اشغال لانه جاسوسی امریکا مطرح شد. این واقعه که نقطه عطف جنبش دانشجویی به حساب می آید، در13 آبان 58 اتفاق افتاد و به خاطر اهمیت بسیار بالا، نام انقلاب دوم را به خود گرفت. و چون جریان اشغال لانه جاسوسی امریکا 444 روز به طول انجامید، تاسیس دفتر تحکیم وحدت نیز حدود یکسال به تعویق افتاد.
پس از این فراز و فرودهای بسیار بود که بالاخره اتحادیه مرکزی این انجمن ها با سخن تاریخی امام(ره) در جمع انجمن های اسلامی که فرمودند: «بروید تحکیم وحدت کنید» در شهریور ماه 59 شکل گرفت و دفتر تحکیم وحدت به عنوان مرکز هماهنگ کننده انجمن های اسلامی دانشجویان تاسیس شد.
در دهه 60 شرایط جنگی، فضای خاصی را در دانشگاه ایجاد کرد و نسل جوان دانشجو را وارد میدان نبرد نمود به طوریکه بخش قابل توجهی از دانشجویان که عمدتا عضو انجمن های اسلامی بودند، در حفظ تمامیت و کیان کشور نقش اساسی داشتند. بعد از اتمام جنگ، امام خمینی (ره) با تعریف جبهه جدید جنگ فقر و غنا و لزوم سازماندهی جدید نیروهای انقلاب برای تشکیل بسیج دانشجویی وطلبه، به عنوان ضروری ترین تشکل پیامی صادر کرد. پس از این پیام امام(ره) بود که بسیج دانشجویی ابتدا در دانشگاه امام صادق(ع) و سپس در دیگر دانشگاه های کشور شکل گرفت.
شکل گیری اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل سراسرکشور
بعد از جنگ هشت ساله تحمیلی ، جنبش دانشجویی و نیز انجمن های اسلامی عضو دفتر تحکیم وحدت، تا قبل از سال 76 با فراز و فرودهای ملایمی مواجه شدند در این سالها و خصوصا در بزنگاه انتخاباتهای مجلس شورای اسلامی، متاسفانه ورود اعضای تحکیم وحدت و برخی انجمنها در بازیها و حمایتهای سیاسی باعث میشد که گاه شکاف عاطفی و شکاف تشکیلاتی بین آنها ایجاد گردد. اما نقطهی اوج استفادهی ابزاری از این انجمن ها در جریان انتخابات سال 76 است. به راستی چه عاملی باعث شد که تنها چند ماه قبل از انتخابات سال 76 ، بسیاری از سیاسیون (همچون عطاء الله مهاجرانی، سعید حجاریان، عبد الکریم سروش، عباس عبدی و محسن کدیور یعنی افرادی که از سال 70 با انتصاب هاشمی رفسنجانی مشغول به فعالیت در دولت سازندگی بودند،) به منتقدان دولت سازندگی تبدیل شوند؟ و به راستی در پشت پرده چه میگذشت که پس از هشت سال فضای بسته سیاسی، ظرفیت دانشگاهها به یکباره برای انتقاد شدید از دولت سازندگی به روی این سیاسیون باز شد؟ و نقش انجمنهای اسلامی غیر از تریبونی برای این سیاسیون چه بود؟
پدیده ی دوم خرداد که یکی از نتایجش دگرگونی فکری و تغییر خطی مشی اعتقادی بسیاری از سیاسیون مذکور به طور ناگهانی بود.(1)به دلیل پیوندی که میان احزاب و گروههای سیاسی با دفتر تحکیم وحدت ایجاد شده بود ( در واقع انجمنهای اسلامی به حیاط خلوت بازیهای سیاسی احزاب بدل شده بودند) این دفتر را نیز کم کم دستخوش تغییرات و دگردیسی های تئوریک کرد. البته این تغییرات و دگردیسیها به یکباره در روز دوم خرداد 76 صورت نگرفت بلکه از چند ماه قبل از آن و به صورت تدریجی آغاز شد و ظرف سالهای 78 و 79 به اوج خود رسید. اگر چه این روند تغییر گفتمان در دفتر تحکیم بسیار آرام صورت می گرفت و به نوعی نمی توان مرز مشخصی را برای آن تعیین نمود، اما از همان ابتدا، انحراف نوک پیکان حرکت دفتر تحکیم وحدت کاملا به چشم می آمد، به طوری که نشانههای صریحی از زیر پا گذاشتن اساسنامه و مرامنامه پس از چند ماه مشاهده شد و دفتر تحکیم وحدت تحولات و دگرگونیهایی را تجربه کرد که تناسبی با نام و اساسنامه و سنت اولیه اش نداشت. در اثر این تحولات درونی، دغدغهها و مطالبات و آرمانهای انجمنهای اسلامی به صورت آشکاری تغییر یافت. اسلام محوری، ظلم ستیزی، صدور انقلاب، عدالت خواهی، استکبار ستیزی، خودباوری ملی و فرهنگی و... به تدریج از کلید واژههای گفتمان انجمنهای اسلامی خارج شد و جای خود را به دموکراسی، جامعه باز، آزادی، سکولاریسم، غرب گرایی و... داد! در واقع «گفتمان اسلامی – انقلابی» در چارچوب فکری انجمن های اسلامی زوال یافت و «گفتمان لیبرالیستی-سکولاریستی» متولد گردید، بی آنکه نام و عنوان این تشکل دانشجویی در جهت تطابق با محتوایش تغییر یابد! در انجمنهای جدید، مقوّم و ماهیت اصلی تشکل عبارت بود از «دموکراسی» نه «اسلام»! بعضی از آنها صراحتا مدعی شدند که ما به دنبال انجمن دموکراتیک هستیم نه انجمن اسلامی. ( مصاحبه یکی از اعضای اصلی دفتر تحکیم وحدت در نشست سالانه ی سال 79 در رشت)
به مرور زمان عکس امام خمینی(ره) از آرم دفتر تحکیم وحدت برداشته شد، محدود نمودن اندیشههای ایشان نیز در دستور کار دفتر تحکیم قرار گرفت به طوریکه «رضا حجتی» عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در روز 21 اردیبهشت 1379 صراحتا اعلام کرد که: «دفتر تحکیم وحدت، اندیشههای امام(ره) را در قالب تفکرات خاتمی دنبال میکند.»
بسیاری از سران دفتر تحکیم مانند اکبر عطری و علی افشاری و ... پس از مدتی از سنای آمریکا و صدای آمریکا سر درآوردند.
خلاصه ی مطلب آن که از همان سال 76 که گفتیم انحراف نوک پیکان دفتر تحکیم وحدت بر دیدهها عیان شد، برخی از انجمنهای عضو این دفتر مانند انجمن اسلامی علوم پزشکی اهواز، شهید چمران اهواز، علوم پزشکی و بوعلی همدان اعلام کردند که حاضر به همراهی کردن دفتر تحکیم وحدت در این مسیر نیستند. البته این انجمنها که از اعضای اصلی و از انجمنهای فعال دفتر تحکیم وحدت نیز بودند (برای مثال انجمن اسلامی شهید چمران اهواز در کنار دانشگاه تهران تنها عضو دارای سه حق رای در دفتر تحکیم بود. سه حق رای، حداکثر میزان حق رای و نشانگر فعالیت بالای آن انجمن در تشکل مطبوع خویش است.) بسیار کوشیدند تا از انحرافاتی که این دفتر را تهدید می کرد، جلوگیری کنند اما سایر اعضای این دفتر گویا نه تنها حاضر به بازگشت به مسیر اصلی نبودند، بلکه برای به تسلیم در آوردن انجمنهای مخالف نهایت تلاش، اجبار و حتی توسل به وزارت علوم را به کار بستند. و این گستاخی و وقاحت به جایی رسید که حتی دفتر تحکیم وحدت به غصب کردن قلدر مآبانه ی ظرفیت این انجمن ها و دفاتر و امکانات آنها توسط عوامل دست نشانده ی خود اقدام کرد. سرانجام و پس از درگیری ها و کش و قوس های فراوان، اعضای انجمنهای به تاراج رفته موفق شدند برخی از انجمنهای دانشگاههای دیگر کشور که از زمان تاسیس دفتر تحکیم وحدت (سال 59) هیچ وقت عضو آن دفتر نشده یودند را نیز با خود همراه کنند و به جمع خود پیوند دهند. (مانند دانشگاه شاهد تهران، تربیت معلم تهران، سمنان، علوم پزشکی بابل، علوم پزشکی ایلام، علوم پزشکی سبزوار و ....)
این انجمنها که در مجموع 18 انجمن اسلامی را تشکیل میدادند، توانستند در 13 آبان 78 در قالب اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل سراسر کشور اعلام موجودیت نمایند. البته انشعاب به وجود آمده به مذاق برخی ازسیاست گذاران وقت وزارت علوم خوش نیامد. به طوری که وزارت علوم و وزیر وقت (دکتر مصطفی معین) پس از کش و قوس های فراوان تنها در صورت وجود داشتن واژهی مستقل در انتهای نام این اتحادیه به تشکیل آن تن دادند. یعنی مستقل از دفتر تحکیم وحدت. به هر حال و با تمامی این مشکلات، انجمن های اسلامیِ تشکیل دهندهی این اتحادیه خیلی سریع توا نستند براساس حرکت در جهت آرمان ها و اصالت های جنبش دا نشجویی مسلمان و بهره مندی از منطق معقول گفتمان انتقادی در دیگر دانشگاه ها برای خود جا باز کنند.
در پنجمین نشست سالانه (سال83) و نیز نهمین نشست سالانهی این انجمنها (سال 87) مقام معظم رهبری پیامهایی به یاد ماندنی را خطاب به نشست این تشکل دانشجویی صادر فرمودند که نشان از حفظ و پویایی و در عین حال حرکت در مسیر صحیح این تشکل دانشجویی دارد.
این اتحادیه توانست تعداد دفاتر خود را تا پایان دولت اصلاحات به 30 دفتر برساند تا زمینههای تشکیل بزرگترین اتحادیه را بعد از فروپاشی دفتر تحکیم وحدت ایجاد نماید.
هم اکنون (مهر1392) تعداد انجمنهای عضو این اتحادیه به 52 انجمن رسیده است که برخی از آنها با نام انجمن اسلامی دانشجویان مستقل و برخی دیگر با نام انجمن اسلامی دانشجویان فعالیت میکنند. (انجمنهایی که با نام انجمن اسلامی دانشجویان در اتحادیهی مستقل فعالیت میکنند همان انجمنهایی هستند که در سالهای 1358 تا 1376 تاسیس شده اما به هر دلیلی زیر نظر دفتر تحکیم وحدت نرفته بودند و از سال 78 به بعد به اتحادیهی مستقل پیوسته اند.)
سایت رسمی این اتحادیه www.mostaghel.ir میباشد.
جالب اینجاست که به محض آنکه گفتمان «اسلامی–انقلابی» در افق انجمنهای عضو دفتر تحکیم وحدت افول کرد و نظرات و تفکرات اومانیستی جای آن را گرفت، این دفتر و انجمنهای تابعه دچار انشقاقات متعددی در میان خود شدند. ابتدا انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در سال 78 راه خود را از دفتر تحکیم جدا کردند، سپس در سال 79 دو دستگیای در قالب طیف شیراز و طیف علامه دامن آنها را فراگرفت که هر دسته به سمتی رفتند و خود را وارث نام دفتر تحکیم وحدت دانستند. سپس طیف علامه خود به شاخههای سنتی، مدرن و دموکراسیخواه تقسیمبندی شد.
اتحادیه مستقل و انجمنهای عضو، خود را نه یک انشعاب از دفتر تحکیم وحدت بلکه خود را میراث دار همان انجمنهایی میدانند که شهید چمران، دکتر بهشتی، دکتر شریعتی و ... برای نسلهای آینده به ارث گذاشتند و معتقدند که پس از انحراف دفتر تحکیم وحدت از اصول انقلابی خود، این انجمنهای اسلامی مستقل بودند که توانستند حیات طیبهی انجمنهای اسلامی پیش و پس از انقلاب را حفظ کنند.
مشی سیاسی این انجمنهای اسلامی در قالب شعار «نقد حکومت آری، نفی حاکمیت هرگز» ظهور و بروز یافته است. به این معنی که این انجمنها میان حکومت و حاکمیت تفاوت قائلند و در گفتمان آنها حکومت به معنای مجموعهی تمام کارگزاران نظام و تصمیماتشان، قابل نقد و انتقاد میباشد؛ اما این نقد نباید به نفی و انکار و زیر سوال بردن حاکمیت و ساختار نظام و اصل اساسی ولایت فقیه منتهی شود. (معضلی که دفتر تحکیم وحدت به دام آن گرفتار شد.)
گزیده ای از فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص دانشجویان و انجمن های اسلامی دانشجویان
- من به انجمن های اسلامی ایمان عمیق و راسخ دارم. من نقش انجمن های اسلامی را خیلی زیاد می دانم، نقش انجمن های اسلامی همین است؛ یعنی حفظ فضای اسلامی و انقلابی در دانشگاه.
- انجمن اسلامی باید زمینه سازی کند تا فکر دینی و فرهنگ دینی در دانشگاه به صورت درست و عمیق و شایسته ی دانشجویش جا بیفتد.
- مواظب باشید که انجمن اسلامی به عنوان یک اقلیت کوچک محدود که منزوی است و یک گوشه اتاقی برای خودش دارد و نقی نمی زند، نباشد. انجمن اسلامی باید به صورت یک چهره ی عمومی، یک پرچم و یک نماد برای دانشگاه به حساب آید.
- اگر دیدیم یک تشکل دانشجویی وجود دارد ولو اسم دینی بر روی خودش گذاشته اما حرکتش در جهت کیفیت بخشیدن به ارزش های دین و انقلاب نیست، این مطلقا جزء مخاطبان ما نیست و در این مجموعه هم جا نمی گیرد ولو اسمش انجمن اسلامی باشد، دروغ است انجمن اسلامی نیست.
-دل ما به انجمن های اسلامی خوش بود. از اول انقلاب، بچه های دانشجو که به من مراجعه می کردند، اینها را به ایجاد و توسعه ی انجمن های اسلامی تشویق می کردم و ما خیلی امید بسته بودیم. من عملا می بینم انجمن های اسلامی آن مسیری را که مورد امید بود، نپیموده اند. (سخنان، پس از انحرافات دفتر تحکیم ایراد شده است.)
- دانشجویان باید سیاسی شوند؛ یعنی فهم سیاسی پیدا کنند. فهم سیاسی غیر از سیاسی بازی است؛ غیر از دستخوش جریان های سیاسی شدن است.
- دانشگاه ها باید سیاسی باشند و دانشجو باید سیاسی باشد. معنای این حرف این است که دانشجو باید قدرت تحلیل سیاسی داشته باشد تا جناح بندی های دنیا را باید بشناسد.
- شما دانشجویان عزیز باید بدانید نقش دانشجو برای حرکت انقلابی و پیشبرد آن، همچنان یک نقش زنده است.
- جوانان دانشجو باید در محیط های دانشگاه به درس و علم و روحیه انقلابی و اسلامی، حداکثر اهمیت را بدهند.